بیابان وحشت زدا

82 درصد مخاطبان گفتند لحنتان عالی و معرکه است. حال چه ایده ای برای آیندۀ وبلاگ دارید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 160
کل نظرات : 530

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 62
باردید دیروز : 93
بازدید هفته : 297
بازدید ماه : 291
بازدید سال : 1814
بازدید کلی : 196756

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان WWW.chepiha.LoxBlog.Com و آدرس chepiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 62
بازدید دیروز : 93
بازدید هفته : 297
بازدید ماه : 291
بازدید کل : 196756
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 530
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

جزیره قشم اخبار جزیره قشم
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : Chepih
تاریخ : یک شنبه 13 فروردين 1391
نظرات

دو سه تا پسر بچه و چند تا از خانوم خانومای باذوق هلری جمع شدند، مطلب گرد آوردند. یکی تایپ کرد، یکی با صحافی آن ور رفت، یکی ویرایش کرد و ایراداتش را زدود. یکی عکس می گرفت می انداختند توی مجلۀ وزینشان ... خلاصه اینکه کسی بیکار ننشست. یکی از خانومای خوش ذوق هلر این وسط نمی دانسته چکار کند، حوصله اش سر رفته بوده و در اعماق تفکرات عرفانی خود غوطه ور بوده که ناگهان بهش الهام می شه که شعر بگه و هنر ستیزی را به پیروی از دی جی بلقیس، از این مهد هنر ستیزی جزیره بزداید. او هم که خدا بیشتر کند استعدادش را. با استعداد و خوش ذوق و مریم حیدر زاده. این همه موضوع برای سرودن شعر. همه را ول کرده، برداشته از خفقان موجود در هلر شعر در آورده. خفقانی که ناشی از جو سنگین مذهبی آن است. البته خود من بد دهنِ جفا کار با تمام نامردی خود، عاشق چهار آتیشۀ همین جو مذهبی هلرم. اصلاً من می میرم برای یه همچین جوهایی. خدا شاهده. یعنی عشق به مذهب و فضای مذهبی این دیار پاک داره منو سِکَت می کنه، والّا. چی می گفتم... ها یارو دربارۀ خفقان هلر نوشته بود و از یک تعبیر عرفانی باحال استفاده کرده بود. از استعاره استفاده کرده بود مثل ... مثل چه بگم خوبه ... مثل آلوپُچو. به این شرح: ... نمی دونم چی چی در این بیابان وحشت زدا نمی دونم چی چی...  استاد بزرگوار، پروین اعتصامی هلر، شعر نو فرموده بودند درست مثل احمد شاملو. دست ذوق و قریحۀ دقیق و قابل قبول او درد نکنه واقعاً. تک تک بندهای آن شعر سپید نیما یوشیجی جا برای بحث داشت ولی ما تنها به بررسی و موشکافی یکی از بندهای آن می پردازیم. باشد که روح سهراب سپهری قرین رحمت الهی قرار بگیرد.

 

که بیابان وحشت زدا ها؟ ببخشید. کدام بیابان وحشت زدا؟ در بیابان چی؟ بیابان وحشت زدا؟  

بابا بیابان. بابا وحشت. بابا استعاره. بابا مِتافور. بابا طبع شعر. معلوم نیست کجا این عبارت "بیابان وحشت زا" را شنیده بوده یا دیده بوده، خوشش آمده بوده و زده بوده از توی مخیله اش برده بوده روی کاغذ ولی به صورت بیابان وحشت زدا. بچه ها، عجب جاییه هلر. بیابانیه که وحشتت را می زداید. بابا. هلر کلی آدم باسواد داره. با این سوتی ها آبروی مردم شریف مان را نبرید. البته نشریه ای که حماد مدیر مسئولش باشه عمراً اگه بهتر از این بشه. در همین راستا بر آن شدیم که با ده سال تأخیر خدمت مریم حیدر زادۀ هلر جوابیه ای صادر کنیم و به نام مستعار حیدر مریم زاده منتشرش کنیم و از اسرار پشت پرده ابهام زدایی کنیم. حالا خدا کنه ابهام زدایی ما تبدیل به ابهام زایی نشه یه وقت. گویا ایشان کلاً با کلمۀ " زا " مشکل داره. از این رو و بنا به درخواست دوستان، حدسیّات ما بر این اصل استوار گردید که سایر اشعاری که این شاعرۀ سرشناس هلری ممکن است سروده باشد ولی فرصت چاپ پیدا نکرده، از این قرارند:

آه. زدا، بزدا. جو مرا سِده، جو را بزدا، زدا. آه. من در این کنج عزلت کشمکش زدای خویش قبلاً دنگ به کسی نمی کردیدم. این دنگ ها را بزدا، زدا. آه.

دل عشق زدایم دوست دارد در کنار سواحل نیلگون زداینده رود زندگی کند و غبار غم از چهرۀ احساس بزداید.

مادری کنج زدایشگاه لطافت عشق سر بر آستان مقدس عاطفه نهاد و دوقلو زدایید.

مگر می توان گریه و زداری نکرد چون تو که رفتی باز هوا بد شد، و ظداهراً روزگار از بدی بدتر شد.

ذدات الریّه عطوفت عمیق عشق واقعی عالیه را دوست می دارم و همه روز و همه شبها فکرشم، نمی دونه که چقدر عاشقشم.

ای عذداب الهی از توی قلبم برو، خسته ام از زدودن دیگه نمی خوام تو رو.

هزدار و یک شب من پر از صدای زدایندۀ تو بود، گریه و زداری هر شب من فقظ برای تو بود زدا جون.

عزداداری می کنم تا زنده هستم، آه که استاد عزداری بنده هستم، ای زداینده مهر.

مگذدار که یاد ما را طعم تیز این زدوندن ببرد، این زدودن است که از دل بزدا هر آنچه در دیده صدا.

تا توی مبحث شعر و شاعری هستیم به ذکر این نکته بپردازیم که:

شما درس انشای دوران راهنمایی را وا یاد اِکِی؟ اوف اوف که چقدر از درسش بدم می آمد. اما عاشق کلاسش بودم. حالا میگم چرا. ملت تا اَ سر خود بکردِن، ده خط اول انشای باحال خود را با سلام علیک و احوالپرسی این و اون و شهدا و ائمه و خلفا و انصار و مهاجرین و تابعین و یاران و اصحاب و بر و بچ خودشان و صاحب بقالی سر کوچه و نُمزاد و برادرش پر می کردند و اگه می دیدند موضوع خیلی چرت و بیخوده حتی هندونه زیر بغل بی دست هم می گذاشتند، فقط و فقط برای اینکه مجبور نباشند از خودشان هذیان ببافند و سوتی بدهند و تا آخر عمر سوژۀ خندۀ در و همسایه شوند. عده ای از نوابغ از این کار سیر شده بودند. سیر که نه. اصلاً کلاً مقدمه ضایع شده بود و معلم آن را جزو انشا حساب نمی کرد. شما فکر می کنید نوابغ ما چکار می کردند تا صفحات دفتر انشایشان پر شود؟ سُعَدا و حُفَظا و مولویان و فردوسیان معاصر، اساتید هنرمند، شعر می سرودند!

به خدا همه شان با نثر سادۀ فارسی هم مشکل داشتند. ولی این معلم انشا چنان بلایی سر ملت آورده بود که همه استعداد شعر گفتنشان گل کرده بود. همه به ناچار پناه برده بودند به شعر. توفیق اجباری شده بود. سختگیری معلم داشت یک نسل شاعر جویای نام را برای هلر به ارمغان می آورد. وای که چه اشعاری بود. یعنی باید سر کلاس بودید و گوش می دادید و کیف عالم را می بردید. مثنوی و غزل مرقوم می فرمودند برات عینهو سیب زمینی.

موضوع انشا دربارۀ علم بود، یکی از شعرای گمنام کلاس، در پایان انشایش این شعر اسطوره ای را ترنم نمود:

میازار موری که علم کش است. که علم دارد و علم شیرین خوش است.

در موردی دیگر، نمی دانم موضوع چه بود که یکی دیگر از شعرا را جو گرفته بود و شعر سیاسی از خود ساطع کرده بود بدین شرح: ای ایران پاکم / من با تو زنده ام، دمت گرم!

شعرهایی از این دست فراوان بود که متأسفانه این حافظۀ بی در و پیکر یاری نمی کند.

اخلاق بعضی ها قبیح است/ سخنان حمه جهمه فصیح است

تو این دنیای پر نیرنگ و تزویر/ اسم دوست دختر بنده چپیحه ست

 


تعداد بازدید از این مطلب: 380
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11


مطالب مرتبط با این پست

سلام. خوش آمدید. نظرات شما موجب دلگرمی ماست. سپاس.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود